our days💎💕p3

(◍•ᴗ•◍)❤Lady Setia (◍•ᴗ•◍)❤Lady Setia (◍•ᴗ•◍)❤Lady Setia · 1400/7/12 13:42 · خواندن 4 دقیقه
our days💎💕/p3

پارت دو🙂

ادرین/چرا اینجا اینقد خلوته

 

نینو/واقعا هیچکس نیس

 

مرینت / شاید داخلن

 

مرینت♥

 

رفتیم داخل اما هیچکی اونجا نبود

 

خلاصه داشتیم همه جا رو میگشتیم که یهو مایک گف/ بچه ها الیا کجاس؟ 

 

من/وایییی یادم رفت بیدارش کنمممم

 

لوکا/نگو کهـ

 

حرفشو قطع کردم و گفتم/اره تو خونه خوابههه

 

بعد بدو بدو تا ماشینا رفتیم

 

با اخرین سرعت تا خونه رفتیم که به نظر میاد  7 8 تا دوربین  جریمه زدن برامون

 

تا رفتیم تو خونه بدو تا اتاق الیا تو طبقه بالا رفتم و پریدم روش رو تخت که وحشت زده پرید

 

بچه ها هم رسیدن

 

ادرینا/واییی الیاااا دانشگاه دیر شدددد ما رفتیم اما کسی نبوددددددددد ینی چه اتفاقی افتاده

 

مایک/حتما همه مردن و ما موندیم

 

من/چرت نگو

 

نینو/راست میگه من فیلمای زیادی دیدم کهـ

 

ادرینا /اهههه ما که پلیس نیستیم

 

لوکا/اینا ربطی به پلیسا نداره پلیسام مردن

 

من/باید بریم زیرزمین و بعد کمکم گوشت همو میخوریم تا زنده بمونیم.  اول گوشت پسرا چون اونا از ما بزرگترن و بیشتر زندگی کردن

 

نینو،لوکا، مایک/فکرشم نکن

 

و بعد دوییدن رفتن

 

من و ادرینام دنبالشون

 

الیا هم هنوز بهت زده داشت به در نگاه میکرد

 

بعد کلی دعوا دوباره به اتاق برگشتیم

 

داشتیم تو اتاقم دنبال هم میدوییدیم که الیا داد زد

 

/یه دیقه عین ادم بشینین امروز جمعسسسس

 

هیچی دیگه خودتون قیافه هامونو تو اون لحظه تصور کنین

 

بعدم افتادن دنبالم چون اگه دقت کنین من گفتم دانشگاه رو یادمون رفته

 

ادرینا/وایسا بینم داداشم کو

 

لوکا/حتما دسشوییه

 

من/نه تو اتاقشه

 

الیا/من که خواب بودم از من نپرسین

 

مایک /حتما شکمو دارهه تو اشپزخونه یه چی میخوره

 

نینو/امم بچه ها موقع اومدنــ

 

من/ساکت نینو ببینم کجاس

 

لوکا/شاید تو حیاطه

 

ادرینا /نه باو شاید تو زیرزمینه

 

نینو/بچهــ

 

من/اره زیرزمین پیشنهاد من بود عجب سرعت عملی داش

 

نینو داد زد/بچه هااااااااا

 

که همه نگاش کردیم

 

نینو لبخند ضایعی زد و در حالی که چون همه تو سکوت طلبکارانه نگاش میکردیم معذب شده بود با من من گفت

 

/خب موقع اومدن چون عجله داشتیم همه ماشینارو بر نداشتیم و با دو تا ماشین اومدیم و خب ادرین پیش شما دخترا مطمئنن نبوده و تو ماشین ماهم نبوده پس ینیـــ

 

من/تودانشگاسسسسسس

 

دوباره تا دانشگاه رفتیم

 

همه جارو گشتیم و اخر تو کتابخونه دیدیمش که درحالی که با نگرانی راه میرف و ناخوناشو میجویید یه کتاب به اسم راهنمای اخرالزمانو میخوند

 

همین شد که از پشت پریدم روش که داد زد

 

ادربیرون

 

یه موجود وحشتناک بیرومبوس کاسیون تیریانا

لوکا/چته تو

ادرین چشاشو باز کرد و پرید بغلم

گفتم/هن چه خبره

گف /مگه اخر زمان نشدهـ؟ 

الیا/نه باو امروز فقط جمعس

ادرین از بغلم پرید بیرون و به سمت یه دیوار رفت و سرش و بهش کوبید برگشت و در گوشم گفت/ شتر دیدی ندیدی

بعد بلند گف/البته میدونستم داشتم برای تست بازیگری تمرین میکردم

من/ارواح عمت

ادرینا/حالا اون کلمه ها چی بودن؟ 

ادرین/تو اون کتاب نوشته موجودات فرازمینی رو دور میکنع

لوکا/اون یه کتاب تخیلی ه که وقتی بچه بودیم من، الیا، مرینت، مایک، ادرینا و نینو خوندیمش

من/ینی تو نخوندیش؟ 

ادرینا/بچه ها ادرین همیشه از این کتاب میترسیـ

که ادرین جلو دهنشو گرفت و با یه خنده ی ضایع کشیدش بیرون

مام خندیدیم

بعد که اومدن تو ادرین گف/خب میخواستیم داستان اون کتابو بازی کنیم

هیچی دیگه ماعم با یه نگاه خرخودتی باعث دسپاچه شدنش شدیم

که گف/بریم خونه دیگه کی جمعع ساعت 7پا میشه

دیدیم راس میگه هرکی سوار ماشین خودش شد و برگشتیم

لنگ ظهر بود.  اوف چقد خوابیدم گوشیمو برداشتم و همونطور که باهاش ور میرفتم یکی بم زنگ زد

اوه مثل اینکه مامانه

ادرین💕

اهههه امروز چقد بدبختی کشیدم.  ابروم رف.  الته خیلی خوب جمش کردم (😐) 

یهو صدای داد اومد

دویدم پایین که دیدم مرینت همونطور که داد میکشه بدبخت شدیم خونرو تمیز میکنه

ماهم با تعجب بهش زل زده بودیم

تو22 سال زندگیم ندیده بودم مرینت تمیز کاری کنه

یهو داد زد/ ننه باباتون دارن میان زل نزنین به من

و قبل اینکه بفهمم چی شد دیدم دارم طی میکشم

یه نگا به اطراف کردم و فهمیدم بقیه هم ناخوداگاه دارن تمیز کاری میکنن

نزدیکای شب بود که خونرو تمیز کردیم

مرینت گف/فردا ساعت 8 صب اینجان

من/پس دانشگاه چی

ادرینا/فردا تعطبل رسمیه

بعد لوکا یهو از جاش پرید به سمت اشپز خونه دویید و بعد با همه ی هله هوله ها به سمت زیرزمین دویید ماعم تا ماجرا رو فهیدیم دویدیم و اشپزخونه رو پاکسازی کردیم

بعد رفتیم خرید و فردا..  اوه فرداااا ما بلد نیستیم اشپزی کنیمممم

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

تموم شد